رفتن به محتوای اصلی

جدایی "اسماعیلیون" و درسهایی که باید آموخت!

جیابوونەوەى "ئیسماعیلیون" و وانەگەلێک کە دەبێت لێوەیان فێر بین!
AvaToday caption
posted onApril 24, 2023
noدیدگاه

مقالە: استاد دانشگاه ـ تهران

 

از همان ابتدای ایده و اقدام عملی برای تشکیل شورای موصوف به همبستگی، برخی از کارشناسان تیزبین هشدار داده و پیش‌بینی میکردند که چنین جمع‌های نامتجانس، نه تنها سودی برای "همبستگی مخالفان استبداد" ندارد، بلکه خود به پاشنه آشیل جدیدی تبدیل خواهد شد.

زمان زیادی لازم نبود که این پیش‌بینی محقق شود و  اکنون که کمتر از ۲ ماه از انتشار "منشور مهسا" میگذرد، جدایی حامد اسماعیلیون از جمع ۶ نفره، حاوی نکات مهمی است.

اگرچه برای مخالفان دلسوز و واقعی نظام استبدادی مستقر، این جدایی چندان خوشایند نیست و ضربه به اعتماد مردمی خواهد زد که دل در گروی رسانه‌های فارسی‌زبان داشتند و پوشش اخبار این ۶ نفر را مشتاقانه دنبال می‌کردند.

مەشنوورى هەمبەستەگى ١

اما چنانچه ذکر شد این جدایی، درسهای مهم و عبرت‌هایی مهمتر دارد که با توجه به روند شکل‌گیری، اعضای آن و رویه همکاری شورای همبستگی به آن اشاره میشود:

 

۱) بدون احتساب علی کریمی و گلشیفته فراهانی که در ادامه، راه خود  را به درستی جدا کردند و صراحتا گفتند که "کنشگر سیاسی نیستند"، از میان ۶ نفر نهایی، تنها شاید دو نفر را بتوان نام برد که پیشینه و سابقه فعالیت سیاسی مستمر تشکیلاتی داشته‌اند و از اندیشه و چارچوب‌های فکری نسبتا منسجمی برخوردار هستند؛ خواه مخالف آن باشیم خواه موافق.

 

۲) چهارنفر دیگر، نه تنها کنش منسجم، ایده نظری مستحکم و سابقه کار جمعی نداشته اند، سهل است که در مقاطعی بیشتر به دنبال نمایش و موج‌سواری بوده اند و بازتاب رفتارهای فردی خود را، لذت‌بخش‌تر از هرگونه کنش جمعی می‌پنداشتند/می‌پندارند !

این عدم تجانس در جمعی که با پشتیبانی چند رسانه بزرگ، بزرگنمایی شدند، عمیق‌تر از آن بود که با تعارف و گریم‌های جلوی دوربین، پوشانده شود.

 

۲)اساسا تجربه تلخ حضور برخی سلبریتی‌ها در سیاست داخلی از جمله در شورای شهر (دبیر و ساعی) یا مجلس (بهروز افخمی)، ثابت می‌کند که این افراد هرچقدر هم صادق و پاکدست باشند، در دالان پیچیدگی‌های سیاست گرفتار خواهند شد و چون درک درستی از این حوزه ندارند، به بیراهه خواهند رفت؛ چنانچه رفتند !

سلبریتی‌گرایی و اتکا به چهره‌هایی نظیر نازنین بنیادی و علی نژاد، ممکن است در ابتدا شوری برانگیزد اما عاقبتی بهتر از حضور ورزشکاران و هنرمندان در شورای شهر و مجلس در ایران نخواهد داشتحیات و کنش این افراد (بدون ارزشداوری و قضاوت)، وابسته به عدد مخاطبان و "طرفداران لحظه‌ای" است که از قضا ممکن است در بزنگاه های مهم، دچار چرخش یا انحراف شود.

 

۳) درباره حامد اسماعیلیون و شیرین عبادی نیز می‌توان چنین روایتی را تعمیم داد؛ اولی، فردی است فرهیخته با گرایش‌های کمرنگ چپ که در تجمع برلین پرچم‌های رنگارنگ را به اهتزار درآورد و هرگز سابقه یک فعالیت تشکیلاتی منسجم را قبل از سال ۹۸ نداشته است و دومی، یک حقوقدان است که شاهین جایزه نوبل صلح ناگهان بر شانه اش نشست و خیلی روحیه تعامل ندارد و کمتر سابقه فعالیت جمعی داشته است؛ اگرچه حقوقدانی است معتبر و دارای شهرت جهانیبازهم تاکید می‌شود که غرض، قضاوت شخصی افراد و انگیزه‌خوانی از آنها نیست و این نوشته جنبه توصیفی دارد فقط‌.

 

۴) میماند رضا پهلوی و عبدالله مهتدی که به طور نسبی اندیشه سیاسی منسجم و سابقه فعالیت سیاسی جمعی دارند؛ اما مشکل اصلی در جمع همبستگی آنها، عدم همبستگی ریشه‌ای اندیشه‌های این دو است که با هیچ هدف سلبی، قابل جمع نیست. اولی متمایل به مشروطه‌خواهی و دومی به صراحت فدرالیست استکافی است به مطالب رسانه ای در فردای امضای منشور، مراجعه کنیم و مصاحبه‌های اینها یا نمایندگان‌شان را مرور کنیم، تا دریابیم چه فرجامی در انتظار بستگی و همبستگی آنهاست.

 

۵) از سویی، آنچه دومینوی جدایی این ۶ نفر را آغاز کرد، نه فقط دلایل بالا، بلکه تمرکز نادرست آنها به هدف سلبی "براندازی" بود که بدون توجه به افتراقات فکری، توهمی بزرگ پدید آورد و نشانه های شکست آن نمایان شد.

مەشنوورى هەمبەستەگى ٢

فراموش نکنیم در انقلاب ۵۷، اگرچه برخی سلبریتی‌های آن زمان (مانند مرحوم تختی یا حتی شریعتی)، نقش شور آفریدن داشتند، اما براندازی را احزاب و تشکیلات منسجم و دارای ایده و چارچوب فکری محقق کردند؛ از چپ‌ها و ملی‌ها تا مذهبی‌ها و حتی کوردها؛ از حزب توده و فدائیان و مجاهدین تا جبهه ملی، نهضت آزادی و موتلفه اسلامی و شبکه منسجم مساجد و ...

باز هم فراموش نکنیم، تجربه انقلاب ۵۷ نشان داد که تمرکز بر هدف سلبی "فروپاشی نظام پهلوی"، بدون توجه به هدفهای ایجابی و تفاوت آرای مخالفان چه ملغمه ای از استبداد، ویرانی، خشونت و تحجر آفرید .

امید که از این تجربه "همبستگی و منشورها" و آن انقلاب ۵۷، درس بگیریم و با رویه ای درست و منطقی، مبارزه را تا رسیدن به آزادی ایران ادامه دهیم.