Ana içeriğe atla

نقدی بر جایگاه زن در ایران باستان

نقدی بر جایگاه زن در ایران باستان
posted onOctober 18, 2021
noyorum

فردوسی از اولین و معدود شاعرانی است که ارزش اساطیری فراتر از آنچه باب و منوال زمان حال است، در زمان باستان برای زن قائل بوده و دست‌کم در اثر جاودان او بیست‌و‌چهار زن نقش‌آفرینی می‌کنند.

شاهنامه، نظم کتابی به نام خدای‌نامه از دوران ساسانیان، که توسط فردوسی در قرن سوم هجری قمری به تحریر در آمده است، ارزش والای زن در دوران ساسانیان را با عدم وجود ازدواج‌های اجباری، پیوندهای زناشویی با مهر حتی با غیربومیان، تشکیل خانواده و زایش فرزندان سالم، به خوبی نشان می‌دهد.

رودابه پاک‌دامن، گردآفرید جنگ‌آور، همای پادشاه که سی سال بر ایران پهناور پادشاهی نمود و ده‌ها زنی که با مطالعه این اثر گرانبها به ارزش و جایگاه بلند اجتماعی آنها پی می‌بریم، از این نمونه‌ها هستند.

سخن راندن در باب زنان در دوران هخامنش بسی دشوار می‌نماید، زیرا در کتب اساطیری ایران کمتر زبان در باب زنان گشوده‌اند به گونه‌ای که نام اکثر زنان هخامنش در کتب اساطیری یونان باستان و نمایش‌نامه‌هایی که با این نام و عنوان را که در پی حمله اسکندر مقدونی به ایران، نوشته و ساخته شده‌اند، می‌توان شناخت.

از این قبیل می‌توان به واژه شاه‌بانو در منابع یونانی، اشاره کرد، به طوری که این واژه در کتاب نامدار ایلیاد و ادیسه برای اطلاق به زنان درباری یونان به کار نرفته است و آشیل در آگاممنون ( سطر ۸۴) از این لقب برای ملکه ایران استفاده می‌کند.

در دوران هلسینکی (یونانی گرایی) استفاده از مفهوم بانوی متعلق به شاه عمومیت یافته و به عنوان لقبی برای همسر شاه و نه برای مادر شاه به کار گرفته شده است.

مکردی استدلال می‌کند که این لقب قبل از قرن چهارم قبل از میلاد، هرگز برای زنان دربار یونان به کار گرفته نشده و این بدان مفهوم است که بعد از حمله اسکندر به ایران در زمان هخامنش، این واژه از فرهنگ ایرانی به یونانی منتقل شده است.

شایان ذکر است که واژه ملکه در ایران برای مادر و همسر شاه به‌ کار برده شده که در یونان تغییر جایگاه داده و برای نامگذاری و جدا کردن همسر عقدی شاه از بقیه زنان دربار و حرم‌سرا به کاربرد داشته است.

در لوحی به نام اکدی که در تخت جمشید یافت شده و تاریخ بیستمین سال سلطنت داریوش را تشریح می‌کند، آشکار شده که واژه (مادرشاه) مقامی دارای اهمیت بوده که احتمال می‌رود این مقام از تمدن آشوری و بابلی اقتباس شده باشد.

این لوح و لوح‌های مشابه ارزش زنان درباری را در ایران باستان نمایان می‌سازد، به عنوان نمونه میتوان به نوشته پلوتارک اشاره کرد که واژه همسر شاه را برای همسر عقدی شاه به کار برده است.

در کورش‌نامه گزنفون آمده است که کورش اسب‌هایی با دهنه و یراق طلاکوب به زنانی مانند همسر تیگرانس که شوهرش را در جنگ همراهی کرده بود، هدیه داده است و دیگر اینکه ردای بالاپوش خشایار شاه به دلیل اینکه همسرش آن را بافته بود، دارای ارزش بسزایی بود.(هرودت کتاب نهم)

سخن راندن در باب زنان ایران باستان بسی گسترده است و حوصله بسیار می‌خواهد اما با اطلاعاتی حتی نه خیلی گسترده به جایگاه و اهمیت والای زنان در ایران باستان قبل از ورود اسلام به ایران، پی می‌بریم.

منابع یونانی توصیف خود را از زنان دربار هخامنشی روی فعالیت‌های زنان متمرکز کرده‌اند و به وضوح بیان داشته‌اند که زنان دربار هخامنش در اجتماع حضور پیدا کرده و در کاخ‌های سلطنتی، محبوس نبوده‌اند به گونه‌ای که پلوتارت اشاره نموده (اساتیرا) همسر اردشیر دوم هنگام سفرهای سیاسی، شکار و سفرهای فصلی، اجازه می‌داد که در گردونهد(کالسکه) مردم چهره او را ببینند و به همین دلیل در میان مردم محبوبیت فراوانی داشت.

طبق نوشته هرودت در کتاب هفتم بند ۶۹ داریوش بزرگ فرمان ساخت مجسمه‌ای از جنس طلا از همسرش (آرتیستونه) را صادر کرد و این نشان از با ارزش بودن زن ایران باستان است.

مدارک نشان می‌دهد که هیچ ممنوعیتی برای به تصویر کشیدن زنان در آثار ایرانی وجود نداشته است. با مشاهده و مطالعه آثار باستانی به جای مانده می‌توان به این موضوع حتی به صحت این موضوع در رابطه با  زنان غیردرباری هم پی برد.

بعد از هخامنشیان و روی کار آمدن سلسله‌های دیگر، زن همچنان در دربار ایران دارای ارزش و جایگاه بسزایی بود و در سنگ نوشته و پیکرهای به جا مانده در کتیبه هایی چون بیستون، م‌توان این موضوع را به صورت آشکارا مشاهده نمود.

جای بسی تاسف است که با ورود اسلام به این پهنه گسترده و قوانین سخت‌گیرانه و متحجرانه، کم کم عقاید اسلامی زن به عنوان کالایی در اختیار مردان معرفی شده و شوکت و جایگاه خود را از دست داد، به گونه ای که زن در پستوی خانه‌ها و در جایگاهی نه فراتر از حرم‌سرا و به صورت زندانی در دربار به زندگی خود ادامه داد.

با مطالعات تاریخی گسترده‌تر می توان گفت که زنانی انگشت‌شمار قادر بوده‌اند که توانایی‌های خود را به نمایش بگذارند.

تاج‌السلطنه دختر ناصرالدین شاه از جمله دخترانی بود که به محبوس بودن زن اعتراض داشت و آرزو می‌کرد او هم حکومت کند و وزیر و وکیل شود و در دنیای مردانه حرفش را بزند.

از  زنان نامدار می‌توان به طاهره قرة‌العین اشاره نمود که در سال ۱۲۳۱ در تهران اولین زنی بود که به جرم فساد فی الارض اعدام شد.

 وی که فرزند یک روحانی بود اصول فقه را نزد پدرش آموخت چ در بزرگ‌سالی به شیخیه و مکتب باب گروید و برای مکتب باب تبلیغ می‌کرد و تنها به دلیل برداشتن روبند هنگام سخنرانی مورد نفرت قرار گرفت و به اتهام واهی تلاش بابی‌ها برای کشتن ناصر‌الدین شاه قاجار در تهران در باغ ایل‌خانی به دار آویخته شد.

به عنوان نمونه‌های دیگری از زنان پیشرو، می‌توان به این اسامی اشاره کرد: بی‌بی خانم استر‌آبادی تنها زن مقاله‌نویس عصر مشروطه، نجم‌السلطنه مادر دکتر محمد مصدق، زینب پاشا از جمله مبارزان تبریزی که در تحریم کردن استعمال توتون و تنباکو و مبارزه علیه پیمان ننگین ترکمانچای نقش بسزایی داشت، بی‌بی مریم بختیاری (زن تاثیر گذار دوران مشروطه) که برای حمایت از آزادی‌خواهی به تهران لشکر‌کشی کرد و قریب به اتفاق از رشات‌ها و جان‌فشانی‌های او آگاهی داریم، صدیقه دولت‌آبادی روزنامه نگار و فعال حقوق زنان که تمام عمر خود را صرف تعلیم و تربیت دختران کرد، مهرانگیز دولت‌شاهی که اولین سفیر زن ایران بود.

در زمان پهلوی نیز به دلیل گشایش‌های سیاسی اجتماعی، خیلی از زنان به فعالیت‌های اجتماعی روی آورده و به خوبی درخشیدند و در حال رسیدن به درجات بالای علمی و اجتماعی و گسترش چند برابری حقوق زنان در ایران بودند که انقلاب سال ۵۷ با دسیسیه کشور های خارجی به وقوع پیوست و دوباره ی زنان را به دوره سیاه تاریخ اسلامی سوق داد.

امروز اگر چه زنان در ایران به ظاهر در اجتماع فعالیت می‌کنند و حتی به درجات بالای علمی در جهان می‌رسند، اما گرایشات واپس‌گرایانه نظام جمهوری اسلامی حاکم بر ایران مانع شکوفا شدن استعداد و توانایی‌های واقعی زنان شده و بسیاری از زنان با استعداد از کشور مهاجرت کرده‌اند.

 هر چند امروزه نیز ما در جامعه ایرانی شاهد نافرمانی‌های مدنی بسیار و تلاش خستگی‌ناپذیر  زنان برای تحقق خواسته‌ها و حقوق اجتماعی و شهروندی آنها هستیم.

 

شب بو عثمانپور